عواصف

...جمعیتی که مثل آهن محکم می‌باشند و بادهای عواصف آن‌ها را نمی‌لغزاند و از حرب و جنگ ملول نمی‌شوند و بر خدا توکل می‌کنند

عواصف

...جمعیتی که مثل آهن محکم می‌باشند و بادهای عواصف آن‌ها را نمی‌لغزاند و از حرب و جنگ ملول نمی‌شوند و بر خدا توکل می‌کنند

عواصف
نویسندگان
۳۱
تیر
۹۲





تروریست‌های سوریه، روز جمعه حرم مطهر حضرت زینب(س) را با موشک گراد هدف قرار دادند که در نتیجه آن «انس رومانی» مدیر اداری حرم به شهادت رسید و جمعی از زائران هم زخمی شدند.

از آن زمان که به آتـش فتاد ابـراهـیم(ع)                مــیان شعله هـمیشه خـدا خلیلی داشــت
توئی ز نسل کسی که میان آتش و دود
              برای رفـع عـطش نـهـر سـلسبیلـی داشــت
قــیــام کــرب و بــلا را پــیــامــبــر شـدی        
     یــزیــد در بــر تــو لــشــکــر ذلـیـلـی داشــت
پــس از پـیـامـبـری کـردنـت خـدا فـهماند 
             به غـیـر حضرت جبریل(ع)، جبرئیلی داشــت
پــیــام‌آور وحــی شــهــیــد کــرب و بــلا 
             تــویی که بهر پـیـامت خـدا قـتـیـلـی داشــت
انـیـس آتـش و دودی، انـیـس سـوختنی
               تــوئی کسی که بلایای بی بـدیـلی داشــت
خلاصـه ایـنـکه تـو از شـعله‌ها نترسیدی
               اگرچه شعله به کاشانه‌ات گسیلی داشــت
شــکـست حرمت پـروانـه‌ها و فـهمـیدیم      
        حــرم نــداشـتـن مــادرت دلــیــلــی داشــت


بار دگر، تروریست‌های سوری باطن پلید و زشت خود را به عرصه نمایش گذاشتند و اثبات کردند که از مادر زاده نشدند...
سخنم ابتدا با مجامع بین‌المللی هست. چرا و چرا سکوت ؟! مگر اماکن مذهبی(چه اسلامی، چه مسیحی و ...) در یونسکو و دیگر سازمان‌های (به اصطلاح) حقوق بشر، حقوق تعریف شده‌ای ندارند؟
جواب این سوال و سوالات مشابه را، طفلی 5 ساله هم می‌داند. اما چرا حمله به اماکن مذهبی؟
این سناریوی جدید آمریکا و اروپاست که با هتک حرمت به اماکن مقدس، شکاف دینی در کشور و ایجاد فضای رعب و وحشت میان مردم بوجود آورند؛ اما به کوری چشمشان، نمازهای جماعت به‌صورت مرتب در حال برگزاریست و شیعیان شجاع، زیارت این حرم مطهر را ترک نگفته‌اند.

یکی از عناصر وابسته به جبهه «النصره» که‌ مستقیم در ماجرای نبش قبر حجر بن عدی نقش داشته، ضمن این که با افتخار عکسی از خود را در کنار مقبره خالی ایشان منتشر کرده، در فیس‌بوک می‌نویسد: «ببین فرزندان خمینی و ایرانی‌ها الآن چه حالی دارند وقتی می‌بینند که چه بلایی بر سر قبور روافض(شیعیان) آورده‌ایم اما نمی‌دانند که به زودی همین کار را با بقیه قبور آنان هم خواهیم کرد و به زودی سراغ قبر سیده زینب و رقیه هم می‌رویم و پیکر آنان را هم از خاک بیرون می‌کشیم...».

مگر بچه شیعه مرده باشد که به حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) دست درازی کنید.
و این وعده‌ی خداست که: «با آل علی(ع) هرکه درافتاد، ورافتاد»


اللهم الرزقنا توفیق الشهاده...


پــ . نــ 1: برای سلامتی تیپ نظامی "حضرت اباالفضل(ع)" که دفاع از حرم را بر عهده دارد، دعا کنید؛ سربازان حضرت عباس(ع)، در ماه رمضان، به یاد اربابشان، گرسنه و تشنه می‌جنگند...

پــ . نــ 2: برای سلامتی حمید علیمی، مداح عزیز، که بی سر و صدا رفت سوریه و در صف مدافعان حرم قرار گرفت، صلوات بفرستید.

  • مهدی رمضانی
۲۹
تیر
۹۲


بسم الله

یادش بخیر!

سال 88 یکی از ما - که روزنامه نگار هم بود - وبلاگی زد، ما هم بهش سر می‌زدیم؛ مطالبش رو می‌خوندیم، استفاده می‌کردیم و لینکش می‌کردیم. کلی هم وبلاگش رو به دوستان و رفقا توصیه می‌کردیم.

یه روز وبلاگش - توسط سرویس میزبان - بسته شد و اون روزنامه‌نگار، وبسایتی تحت وردپرس ایجاد کرد.

بازدیدها از وبسایتش، روز به روز بالاتر می‌رفت تا اینکه قبل از تولد یک‌سالگی وبسایت، جشن "یک میلیون بازدید" را با شور و شعف برگزار کردیم و چقدر به خود می‌بالیدیم که نام وبسایت خبرنگار و نویسنده حزب‌اللهی، به عنوان پر بازدیدترین وبسایت شخصی بر سر زبان‌ها افتاد...


اینک اما، از اون‌موقع که بازدیدهاش قابل توجه شد، از آن‌زمان که روزنامه‌ها در حمایتش تیتر زدند و خواستار رفع فیلتر وبسایتش شدند، دیگر عوض شد!

یک روز با شعار(بخوانید: به بهانه) اینکه "ما با کسی عهد اخوت نبسته‌ایم" علامه‌مان را تخریب کرد؛ و ای‌کاش فقط تخریب می‌کرد! آب در آسیاب دشمنان ریخت و فرا مرزی شد و رسانه‌های بی‌گانه هم نامش را آوردند!

یک روز با شعار حمایت از کاندیدای اصلح(بخوانید: صالح مقبول)، صالحی(بخوانید: اصلحی) را ذبح کرد! و ای‌کاش ذبح می‌کرد! گفتمانی را تخریب و تمسخر کرد و باز فرا مرزی شد!

یک روز خوب، که آقامون خوشحال بود و مردم حماسه آفریدند، رئیس جمهور 4سال آینده انتخاب شد و همه به هم تبریک می‌گفتند؛ وبسایت‌های سایر کاندیداها هم پیام تبریک برای رئیس جمهور منتخب فرستادند؛ اما، آن قطعه‌ای از فضای مجازی، که زمانی "قطعه‌‌ای از بهشت" در فضای مجازی بود، دیگر بوی آن بهشت قدیم را نمی‌داد! بوش شهرت، بوی خودشیفتگی، بوی به‌به و چه‌جه به خود گرفت و شروع کرد به تخریب و تخریب و ...

و چه خوب گفت استادمان: "بعضی‌ها ظرفیت نتیجه نگرفتن را ندارند"

این‌بار پا را فراتر می‌گذارد و مراجع تقلید را هم مسخره می‌کند! به خاطر صدور حکمی شرعی در مورد روزه!

منِ یه‌لا قبا را چه به ایراد گرفتن  از عالمی که پنجاه سال درس دین خوانده ! بدتر آنکه حکم را چَپَکی برداشت کرده باشم !


اوضاع تأیید نظرات مطالب هم، به مراتب بدتر از برنامه نوبت شما در بی بی سی فارسی! از نظر پنج خطی بنده، فقط "سلام علیکم" را تأیید می‌کند؛ که از این دست اتفاقات زیاد است و هر کامنتی که به‌به و چه‌چه‌اش پر ملات‌تر باشد، فوراً تأیید می‌گردد، حتی شما دشمن عزیز...


دیگر به یاد نخواهم سپرد...

کسی را که دچار خود بزرگ‌بینی، خود حق‌بینی، خود درست‌بینی و بدتر از همه، خود بصیربینی شده! و اتهام بی بصیرتی به دیگران می‌زند!

کسی را که می‌گوید: "من مبصر کلاس جمهوری اسلامی در فضای سایبر هستم" که اَلبَت بود زمانی...

کسی که می‌گوید: "اگر قرار است من از همسنگرم در خط مقدم اینترنت، مودبانه انتقاد کنم ترجیح می‌دهم بی‌ادب باشم و به دشمن فحش بدهم؛"

کسی را که می‌گوید: "نیایند فردا خواهرانم این‌جا؛ می‌خواهم به دشمن فحش خواهر و مادر بدهم!"

کسی را که می‌گوید: "ما مغروریم؛ حرفی هست؟!"


روزی می‌گفت: "آه! اصلاً زبان دراز نبودند بچه‌های بازی دراز. صعب العبورتر از آن رشته‌کوه، اما ارتفاعات نفس اماره است. پایداری در «اسکله العماره» همیشه جواب می‌دهد، پایداری بر «اسکلت الاماره» هرگز"

این‌روزها چه خوب مصداق پیدا کرده این جمله! جمله‌ای که قبل از هرکس، برازنده گوینده‌اش شده!



پــ . نــ : آقای اخوی! جریانی را تقویت می‌کنی که مورد نکوهش رهبری است.

بیشتر بدانید: حکایت عمار، آوینی و ...!
  • مهدی رمضانی
۲۸
تیر
۹۲





امــشــب دل تـنــگ مــرا اشــکــم روایــت مـی‌کــنـد        امشـب خدیجه به تو ای اسـماء، وصیت می‌کند

اســمــاء، ز نــامــوس خــدا بـایــد کـنـی غــم‌پـــروری       از حــال زهــرایـم بـپـرس، در غـربـت بـی‌مـادری

آن شــب کـه پــیــونـد گـل یـاس و صـنـوبــر می‌شـود       آن‌ شـب کـه زهـرا کـوثـر قـرآن حـیـدر می‌شـود

آن شب که جسمش را علی شوید به اشک دیدگان       بــر پــیــکــر مــجــروح او اســمــاء بـریـز آب روان



پــ . نــ : وفات حضرت خدیجه(س)، مادر غریب سادات تسلیت...


  • مهدی رمضانی
۲۳
تیر
۹۲





بی سید علی خامنه‌ای شعار هم عهدی چیست
بی خامنه‌ای ندای یا مهدی چیست
هرکس که نشدفدائی خامنه‌ای
بی شک تو بدان منتظر مهدی نیست

  • مهدی رمضانی
۱۸
تیر
۹۲





رمـــضــان آمـــد و آهـــســتـــه صـــدا کـرد مــــرا     مـــســتـعـــد ســفـــر شـــهــر خـــدا کـرد مــــرا
از گــلــســتـان کـرم طـرفـه نــســیـمـــى بـوزیــد      کـــه سراپــاى پـــر از عــطــر و صـفـا کــرد مــــرا
نـازم آن دوسـت کـه با لـطـف سـلیمانى خویــش     پــــــلـــه از ســـلــســلــه دیــو دعـــا کــرد مــــرا
فــیـــض روح‌الــقــدســـم کــرد رهــا از ظــلـــمـات    هــــمـــرهـــى تـــا بـه لــب آب بــقــا کــرد مــــرا
مـن نــبــودم بــجــز از جـاهـل گــم کــرده رهــــى    لایــــق مـکــتــب فـــخـــر الـنــجــبـــا کـــرد مــــرا
در شـــگـفــتـــــم ز کـــرامـات و خــطـاپـوشــى او    مـــن خــطـــا کـردم و او مـهـــر و وفــا کـرد مــــرا
دســت از دامـــن ایــن پـیــک مــبـارک نــکــشـــم    کـه بـه مــهــمـــانــى آن دوسـت نــدا کـرد مــــرا
زیـن دعاهاست که با ایـن‌همه بى‌برگى و ضـعــف    در گــلـســتـان ادب نــغـــمــه ســـرا کــرد مــــرا
هـــر ســـر مـــویـــم اگــر شــکــر کــنـد تا بـه ابــد   کــم بود زیــن هـمـه فـیـضـى که عـطـا کرد مــــرا

  • مهدی رمضانی
۱۷
تیر
۹۲




بیا و کشتی ما در شط شراب انداز                                    خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز

بسم الله

تا کمی قبل، تصویری که از شیخ در ذهن(سیاسی) بنده شکل می‌گرفت، تصویری از شیخ اصلاحات بود که بسی موجب مشعوف شدن و نقش بستن لبخندی بر صورت می‌شد.

شیخ اصلاحات، شیخ(!) مهدی کروبی.... !!! (تکبیر)

یاد شهرام جزایری، یاد تراول 50هزارتومانی، اجازه‌های فوق ویژه از امام(ره)، رقابت با آراء باطله، رنگ سفید و ... می‌افتادیم !

از کرامات شیخ ما اینست
شیره را خورد و گفت شیرین است
از کرامات شیخ ما چه عجب
پنجه را باز کرد و گفت یه وجب
از کرامات شیخ ما چه عجب
برف را دید گفت می بارد


حال باید نگرش را عوض کنیم و یاد رنگ بنفش، کلید، تدبیر و امید، حقوقدان بی سرهنگ و ... در ذهنمان مرور شود.
(بیشتر نمی‌نویسم که نگید تخریب کرد. تا اینجا هم انتقادی بود)


و چه محجوب مانده معنای لغت "شیخ":

  • آنکه سالمندی و پیری بر او ظاهر گردد و یا عبارتست از سن چهل یا پنجاه یا پنجاه ویک تا پایان عمر، یا تا سن هشتاد، و یا آنکه دوران شباب او بپایان رسیده باشد.
  • شیخ الانبیاء؛ پیر انبیاء. لقب نوح نبی است
  • مرد بزرگوار، مرشد، عالم، رئیس طایفه



پـــ . نـــ: دنیای سیاست معنای لغات را عوض می‌کند

دنیای سیاست، رنگ انسان‌ها را عوض می‌کند

قدرت، انسان‌ها را عوض می‌کند...

  • مهدی رمضانی
۱۱
تیر
۹۲




برای دیدن تصویر اصلی کلیک کنید

«خلاصه دو قسمت قبلی: در دو پُست قبلی، آیات، روایات، پوشش زنان ایران باستان و دیدگاه متفکران غربی مورد بررسی اجمالی قرار گرفت. همچنین به استراتژی جدید غرب مبنی بر از بین بردن حیا، که پشتوانه حجاب می‌باشد، اشاره شد.»

  • مهدی رمضانی
۰۸
تیر
۹۲




حجاب در ایران باستان:
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان آمده است:

  • پوشاک زنان اشکانی:
«تاریخ نویسان درباره پوشاک آن زمان اکثراً به سکوت گذرانده‌اند... با این وصف از روی برخی نقوش که از آن زمان مانده، به زنانی بومی برخورد کردیم که پوشش جالبی دارند. پیراهن آنان پوشش ساده، بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. در پایین دامن (از زانو به پایین) شرابه‌هایی (منگله) تا به مچ پا آویزان است.»
بعد می‌گوید:
«به زنانی از این دوره بر می‌خوریم که از پهلو بر اسب سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده‌اند و در زیر آن یک پیراهن دامن بلند، و زیر این نیز یک پیراهنی دیگر بلندتر تا به مچ پا نمایان است.»

«لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا به روی زمین، گشاد، پر چین، آستین‌دار و یقه راست بوده است، پیراهن دیگری داشته‌اند که روی اولی می‌پوشیدند. اندازه این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده‌است. روی این دو پیراهن نیز چادری سر می‌کردند.»

  • مهدی رمضانی
۰۸
تیر
۹۲





بسم الرب النور
ان‌شاالله قصدم بر این است که در قالب سه پُست، مسئله حجاب و عفاف رو مطرح کنم و به بررسی اجمالی بپردازم.
پُست اول-که همین پُست هست-بررسی اجمالی حجاب در قرآن کریم و روایات می‌باشد.
پُست دوم، مربوط به بررسی حجاب در ایران باستان و همچنین بررسی دیدگاه متفکران غربی در رابطه با حجاب و پوشش خواهد بود.
پُست سوم هم مقداری دلنوشته از این حقیر خواهد بود که ان‌شاالله دلیل تیتر انتخاب شده، تا رسیدن به این پُست مشخص خواهد شد.

  • مهدی رمضانی
۰۶
تیر
۹۲



ششم تیرماه، سالروز ترور نافرجام آیت الله سید علی خامنه‌ای است. به همین مناسبت بخشی از کتاب «حافظ هفت» که در این‌باره است را در زیر می‌خوانید. این کتاب را اکبر صحرایی در قالب رمان و درباره سفر رهبر انقلاب به استان فارس نوشته است. صفحات 408 تا 415 این کتاب روایتی نو و با زاویه دیدی جدید از ماجرای ششم تیر دارد. خواندن این متن حتما راز انتخاب عنوان حافظ هفت برای این کتاب را هم برای شما بر ملا خواهد کرد.


درباره‌ این نویسنده بیشتر بدانید:
بنیاد ملی ادبیات داستانی ایران
و
کتابستان


سه‌ربع زودتر از اذان ظهر، همراه خلبان عباس بابایی، به مسجد ابوذر تهران می‌رسی و گوشه‌ی شبستان گفت‌وگو در مورد جنگ را با او شروع می‌کنی تا وقت نماز.

نماز تمام می‌شود. طبق روال روزهای شنبه، برای سخنرانی پشت تریبون مسجد قرار می‌گیری. بعد از سخنرانی، نمازگزارها و معدودی که به نظر می‌رسد از قبل سازماندهی شده‌اند، پرسش خود را ابتدا شخصی مطرح می‌کنند:

- شنیدیم داماد شما پول‌دار است...

- خدای متعال نه به ما دختر داده و نه داماد...

کم‌کم سؤال‌ها از حوزه‌ی شخصی به پرسش‌های اعتقادی کشیده می‌شود:

- آیا زن می‌تواند قاضی و مجتهد بشود؟! اگر نه، چرا...

- قضاوت یک منصبی است که احتیاج دارد به اینکه انسان خشک و قاطع باشد. خشک بودن و تحت تأثیر عواطف قرارنگرفتن، چیزی است که به طور معمول زن‌ها این را ندارند و این نقطه قوت زن است؛ نه نقطه ضعف زن! این را توجه داشته باشیم. زن اگر عواطفش جوشان و احساساتش پرخروش نباشد، عیب است. کمال زن در غلبه عواطف اوست. این به دلیل این است که شغل اول زن تربیت فرزند است. نمی‌گوییم شغل دیگر نداشته باشد. داشته باشد. می‌تواند. هیچ مانعی ندارد داشته باشد. اسلام مانع نیست. اما اولین و اساسی‌ترین  و پر اهمیت‌ترین شغل زن مادری است. اگر رئیس جمهور هم بشود، اهمیت‌اش به قدر اهمیت مادری نیست... حالا شما می‌خواهید این موجودی که خدا برای خاطر همین موضوع او را عاطفی آفریده، بگذارید در رأس یک شغلی که بی‌عاطفگی می‌خواهد؟ قاطعیت و خشونت می‌خواهد؟ خشک بودن می‌خواهد؟ این را خدای متعال قبول ندارد. مجتهد جامع‌الشرایطی که مرجع تقلید می‌شود نیز همین‌طور. مرجع تقلید باید تحت تأثیر هیچ احساسی و عاطفه‌ای قرار نگیرد و این چیزی است که به طور متوسط و معمول در مردها بیشتر است از زن ها به این دلیل...
  • مهدی رمضانی