سلام!
جناب علامه مصباح! شما بدون شک مقصر هستی که کاری کردی آقای قالیباف تنها با 13 میلیون رأی ناقابل در انتخابات از آقای روحانی شکست خورد! شما حسب آیه "السابقون السابقون اولئک المقربون" باید آقای جلیلی را مجبور می کردی به نفع آقای قالیباف انصراف دهد. مگر نه این است که آقای قالیباف هفت-هشت سال است در صف انتظار میدان پاستور بوده و آقا سعید شما تا قبل از روز ثبتنام، حتی در آمدنش هم تردید بوده.
آقای مصباح! در دین شما مگر آبرو ریزی حرام نیست؟ چرا پس باعث آبرو ریزی در انتخابات شدی؟ آخر مگر معنی میدهد، کسی که تا چند ماه پیش، در هر کوی و برزن رییس جمهور بلاشک ایران خوانده میشد، با کاندیدای پراید سوار دو هفتهای، تنها دو میلیون اختلاف رأی داشته باشد؟!
آقای مصباح! شما حق نداشتی بر خلاف مصالح عدهای تصمیم بگیری! به چه حقی باید طرف اصلح را میگرفتی وقتی صالح خیلی خیلی مقبول (در حد پنج میلیون رأی) در انتخابات وجود داشت ؟؟؟
آقای مصباح! می دانم که دکتر جلیلی مستقل وارد عرصه انتخابات شد و از ابتدا نمیخواست خود را وام دار حزب و جبهه و جریانی نشان دهد، میدانم که آقای جلیلی گزینه اول شما نبود و عضو جبهه پایداری هم نبود که بخواهد به امر و نهی شما یا دیگران کنار برود، اما با این وجود شما باز هم مقصری که جلیلی کنار نکشید! نمی دانم چرا ولی شما باز هم مقصرید!
آقای مصباح! اصلا میدانید؟! اگر شما از جلیلی حمایت نمیکردی یا وی را به زور مجبور میکردی به نفع کاندیدای پنج میلیونی من کنار بکشد، الآن خلبان ما بهجای آن آقای حقوقدان، فرمان در دستش بود؟
خب خودتان حساب کنید دیگر، اگر شماها به نفع آقای تکنوکرات کنار میکشیدید، میشد هشت میلیون. از آن طرف هم مجبور میکردیم علیاکبر را که به وعدهاش عمل کند و اون هم به عبارتی می کند دو میلیون و اندی. محسن رضایی هم حالا گیریم خودش گفته باشد اصولگرا نیست و مستقل آمده، اما خب یه زمانی که اصولگرا بوده! سبدش را دو دستی میدهد به ما! و هوادارانش هم به همین بسنده میکنند و کاری هم ندارند که او دبیر تشخیص مصلحت نظامی بوده که شیخ حسن مسئول تحقیقات استراتژیک آن است و صاف میروند رأیشان را در سبد ما میریزند. که آن هم به عبارتی می کند سه میلیون و خوردهای... پسر آن چرتکه را بیاور... خب... جمعاً میشود حدود شانزده میلیون. هنوز دو میلیون میخواهیم... طرفداران آقای غرضی هم که دکتر سرهنگ خلبان را ول نمیکنند یک حقوقدان را حمایت کنند، خب این هم نیم میلیون. یک میلیون هم آرای باطله داریم که فقط چون شما به نفع خلبان کنار نکشیدید رفتند رأی سفید دادند... هنوز هم کم است ؟؟؟ آهان! پنج شش میلیون نفر اصلاً چون شما قبول نداشتید قالیباف اصلح است، به روحانی رأی دادند؛ شما در این دو هفته داشتید علیه دکتر قالیباف در رسانه های وسیع و گسترده و سازمان یافتهتان حرف میزدید (و ما اصلاً چنین کاری را نکردیم و کلامی نسبت به دکتر جلیلی بداخلاقی نکردیم و "هندوانه در بسته" و "گزینه جریان انحرافی" و "گزینه تندروها" و "طرفدار حفظ وضع موجود" و "جلیلی=مشایی" و... را که ما نبودیم میگفتیم). خب نتیجهاش این میشود که پنج شش میلیونی که میخواستند به قالیباف رأی دهند، رفتند رأیشان را ریختند توی سبد حسن آقا.
دیدید؟ دیدید شما مقصرید؟ دیدید اگر شما میگذاشتید، خلبان در همان دور اول با نسبت آرای بسیار زیاد رییس جمهور میشد....
اصلاً شما خیلی مقصری! به جای همه عالم و آدم هم مقصری! شما همان دیوار کوتاهی هستی که وقتی کاندیدای چهل درصدی نظرسنجیهای من رأی اش ته میکشد میتوان ناسزا نثارتان کرد!
اصلاً میدانی چرا به شما بد و بیراه میگویم؟ چون شما خودت پیشبینی کرده بودی که این روزها عدهای "مرگ بر مصباح" سر خواهند داد و من از سر علاقه وافرم به شما، دوست ندارم پیش بینی شما محقق نشود.
بالاخره دلم باید خنک شود دیگر! چرا که نه تنها کاندیدای اصلح شما بلکه طرفداران شما و او از رأی نیاوردن آقا سعیدتان نه تنها ناراحت نشدند، بلکه خیالشان هم راحت شد که خداوند لطف کرده و باری از دوششان برداشته، و اما به من حق بدهید، من که از خیلی وقت پیش آماده شده بودم به همراه مدیر جهادی اتو کشیدهام بروم پاستور، حالا چگونه باید خود را خالی کنیم؟ بگذارید چند روزی به شما بد و بیراه بگویم تا دل من هم خنک شود.
آخر باید کاری کنم که هیچ فقیهی جرأت نکند، نیروسازی کند برای انقلاب و ساختارسازی نماید برای پیشرفت نظام. فقیه و مجتهد باید مثل بچه خوب بنشیند درس حیض و نفاسش را بدهد و هی الکی به پر و پای سیاست نپیچد! حالا مدرس صد سال پیش یه چیزی گفت. خدا بیامرزدش. شما که نباید جدی بگیری...
آقای مصباح، من خیلی دلم میخواهد به علیاکبر ولایتی هم فحش بدهم که زد زیر میز ائتلاف و آبروی ائتلاف کننده و صاحب ائتلاف را جمیعاً به باد داد. اما چون جرأتش را ندارم، به جای او هم به شما بد و بی راه میگویم.
به شما بد و بی راه میگویم چون
اگر بخواهم به علیاکبر ولایتی چیزی بگویم، آبروی خودمان بیشتر میرود و
نشان میدهد چقدر هوش سیاسی ماها بالاست که حتی بلد نبودهایم با چه کسی
ائتلاف کنیم که دستمان را آخر کار در پوست گردو نگذارد؛ و اصلاً بهیاد نداریم شما، روزی که این ائتلاف شکل گرفت، گفتید: "این ائتلاف پایدار نخواهد ماند..." و تکنوکرات ما در جواب این پیشبینی غلط شما گفت: "اگر ائتلاف از هم پاشید، به دینداری ما شک کنید"
نمیتوانم از او انتقاد کنم چون حمایت جمعی از مدرسین سنتی اصولگرایی حوزه را در بغل داشت و من اگر به شما حتی بدترین ناسزا را هم بگویم، آنان را از گل نازکتر نمیخوانم.
و نیز به این دلیل که دست این "علی اکبر" در دست آن "اکبر" بود که فعلاً انتقاد از وی را چهار سالی باید غلاف کرد، چون ریش و قیچی دست آنهاست از این به بعد.
آقای علامه! مقصر شما هستی که در چهار سالی که ما احمدی نژاد را به فحش و فضاحت کشیدیم، حاضر نشدید به خاطر جریان انحرافی، همه خوب و بد دولت را یک جا و غیرمنصفانه، از خاطر ببرید و حساب دولت عدالت و خدماتش را از حساب چند نفر منحرف جدا کردید. و گزینه مورد حمایتتان هم در انتخابات همین خط مشی را پیش گرفت و آن کاری را نکرد که سایر کاندیداها کردند و به قول رهبری، غیر منصفانه خط باطل بر همهی عملکرد مثبت دولت احمدی نژاد کشیدند.
بگذارید در پیامکها و کامنتهامان بنویسیم تو علی مطهری زمان هستی و نه مطهری زمان! بگذارید در قیل و قالمان تنها دلیل رئیس جمهور نشدن نامزد خود را شخص شخیص شما و جبهه پایداری بدانیم.
تازه، جبهه هم اسم قشنگی است و تلقی مثبت در ذهن ایجاد می کند و به همین خاطر دیگر از لج هم که شده به دار و دسته شما "جبهه" پایداری نمیگویم! برای خالی شدن عقدهام مدام مینویسیم گروهک پایداری... گروهک پایداری... گروهک پایداری... گروهک پایداری... گروهک پایداری... گروهک پایداری... گروهک پایداری... گروهک پایداری، اصلاً بدتر از این هم میگویم؛ دهن من که چاک و بست ندارد؛ حزب شما و جد و آبایش ریشه در انحراف دارد، پس اسم فرقه بر شما میگذارم و به شما میگویم فرقه پایداری... فرقه پایداری... فرقه پایداری... فرقه پایداری... فرقه پایداری... فرقه پایداری... فرقه پایداری... فرقه پایداری... فرقه پایداری... فرقه پایداری... .
آخی! کمی عقدهام خالی شد؛ عقدههای فروخفته ناشی از اختلاف 15 میلیونی رأی خلبان محبوب چهل درصدی نظرسنجیها با منتخب فعلی مردم !!!
پس نوشت 1: تقدیم با عشق به داداشی با بصیرتم آقا حسین قدیانی و اعوانش که فتنه و فتنهسوار را ول کرده و دو دستی چسبیده به کوبیدن علامه مصباح و این را هم بصیرت تاریخی تلقی می کنند.
این پست، اول یک کامنت بود در وبلاگ آقا حسین که خب لطف کردند ترجیح دادند منتشرش نکنند.
پس نوشت 2: باز هم تقدیم به "داداش" حسین که نوشت: "من برائت میجویم از کسانی که در فتنه با روشنگریشان، کاسبی کردند" ... . و چه زود یادمان میرود که خودمان در همین ایام فتنه شدیم نویسنده کتاب و مولف و... و کتابهامان که به همت جمعی از دوستان خریداری شد، دسته دسته دارد در دفاتر بسیج دانشجویی خاک میخورد... و چه زود یادمان میرود، تا دیروز که ایام بصیرتبخشی بود، قالیباف و شهرداریاش را دزد و بیبصیرت و... میخواندیم و امروز که روزنامه وطن امروز، سیاستاش چیز دیگری است، باید کمی تغییر درجه بدهیم.
پس نوشت 3: همه اینها، دلیل بر زدن بر سر و کله دیگری نیست و با وجود این نقدهای درون گفتمانی نباید وحدت میان نیروهای ارزشی را به خاطر سیاسیون امروز و فردا فدا کنیم.
این پست هم اگر وجوب حمایت از مظلوم نبود، اصلا! به دلم نبود بنویسم.
مطالب مرتبط: أین عمار؟ این عمار؟
- ۲۰ نظر
- ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۵